![]() |
جمعه 20 بهمن 1391 |
من هنوز از مي چشما ن سياهت مستم گفتم بنويسم كه بيادت هستم /
زندگي مانند پاييز در اوج غم انگيز بودنش زيباست پس به جاي اندوه در ريختن برگهاي آرزو هايمان،از زنگازنگي و زيبايي با هم بودنمان لذت ببريم/
استشام عطر خوش بوي عيدفطر از پنچره ملكوتي رمضاني كواراي وجود پاكتان/صادق پور
درميان وفق اشرف دلدار تويي،در ترازوي وفا من كم و بسيار تويي/
شاه نشين چشم من تكيه گاه ،خيال توست گر چه دورم از تو من ،ولي دلم بياد توست/
كاش به زماني بر ميگشتم كه تنها غم زندگيم شكستن نوي ودادم بود/
اي با من پنهان چو دل عاز دل سلامت ميكنم، تو كعبه اي هر جا روم قصد مقامت ميكنم/
عشق يعني اشك توبه در قنوتةخواندنش با نام غفارالذنوب،عشق يعني چشماهم در ركوع- شرمگين از نام نسارالصوب- عشق يعني سر سجود ودل سجود-ذكر يارب يا رب از عمق وجود/
بنويس نام مرا به كف دست اي دوست،تا به هنگام قنوت نبري از ياد مرا/
چشم آينه قلب و روحاست قلب چه با صفا باشد وچه تيره باز تابش در چشم افراد نمايان است حقير/
ما ه من قصه چرا؟اسمان را بنگر كه هنوز بعد سال هاي شب وروز ومثل آن روز نخست گرم و آبي پر مهر به ما مي خندد ماه من غصه چرا؟ تو مرا داري ومن شب وروز آرزويم هم خوش بختي توست/
هميشه براي كسي خاك گلدون باش كه اگه به آسمونم رسيد يادش نره ريشش كجاست/
بعد تو دگر هستي ما پا نگرفت بعد از تو كسي در دل ما جا نگرفت در كلبه تنها يي خود پسيديم بعد از توكسي سراغ ما را نگرفت/
امشب دلم از آموخت سرشاراست باز گوشه نشين كوچه ديداراست آنقدر تو رادر انتظارم كه اگر اين چشم بخوابد آن يكي بيداراست/
بي دوست شبي نيست كه ديوانه نباشم مستم اگر ساكن ميخانه نباشم دوست آن نيست كه هر لحظه كنارش باشي دوست آن است كه هر لحظه بيادش باشي/
ميدوني فرق تو با كبوتر چيه؟!اون با قشنگي اسير ميشه تو با قشنگيت اسير ميكني/
ساده نوشتن هم مثل ساده زيستن زيباست پس ساده ميگم وستت دارم عمر من دلم برات يه ذره شده/
آنقدر رنج كه دنيا به دل ،ميكند بر دل هر كس كند او ترك دنيا كند/
زندگي يه بازي درد آور است زندگي يك اول بي آخر است زندگي كرديم وباختيم،كاخ خود را روي دريا ساختيم،لمس بايد كرد اين اندوه را به كمر بايد كشيد اين كوه را/
نيمه شب صورت خود را به خدا خواهم كرد از خدا خواهش ديدار تورا خواهم كرد تا كه جان در بدن از سينه نفس مي آيد به تواي دوست وفا خواهم كرد؟1/
خدا يا دوست بدار آنهايي را كه دوستمان دارند ونمي دانيم و سلامت براي آنهايي را كه دوستشان داريم ونميدانند/
از شب پرسيدم چه بنويسم براي كسي كه دوستش دارم گفت بنويس بي تو. فردايي ندارم/
ميگن نارنگي چون پوستش زرد كنده ميشه پيش مرا هم ميوه هاست نارنگيم هلو!!!/
بلبلان از بوي گل مستند ،مااز روي دوست،ديگران از ساغر و ساقي و ما از ياد دوست/
يادت هميشه سبز است در خلوت خيالم،خوبم به خوبي تو هرچند نپرسي حالم/
ميان سجده سبزت سحر گاهان ،اگر بر خاطرت رد شد خيال من دعايم كن!/صادق پور
هزاران دسته گل يه دسته كردم ميان همه كس دل به تو بستم تو دادي كاسه زهري به دستم علاجم كن بيمار تو هستم /
تو را چون نقش دريا دوست دارم چو عطر پاك گلها دوست دارم منم چون ماهي افتاده بر خاك تو را مانند دريا دوست دارم بخندد اي غنچه گلزار هستي كه من خنديدنت را دوست دارم به باغ خاطرم اي لاله سرخ تورا تنهاي تنها دوست دارم/
اگر دوتا بودي مي گذاشتمت روي دوتا چشمام تو حالا كه يكي هستي جات فقط تو قلبمه/
نگاهت با نگاهت هر دو نيكوست نگاهت ميكنم چون دارمت دوست/
من گلم تو گلزار،من ساحلم تو دريا، من شاخه ام تو ريشه،I love youهميشه/
تقديم به آنانكه به رسم جاده ها دوراست،اما به رسم دل با او هيچ فاصله نيست/
گوزليم گوزلريمه رحم ايله آغلاتم مني ، عشقيمين قدريني بيل آيريسينا ساتما مني،من سنه جان دميشم باغريمي قان ايلميشم بوغريبانه لرين محميلينه ساتما مني/
دردادگاه عشق ،قسمم قلبمبود،وكيلم دلم بود،وحضار جمعي از عاشقان و دلسوختگان، قاضي نامم را بلند خواند و گناهم را دوست داشتن تو اعلام كرد،پس محكوم شدم به تنهايي و مرگ،كنار چوپ دار از من خواستند تا آخرين خواسته ام را بگويم،و من گفتم به تو بگويند دوستت دارم/
سر كلاس رو تخته، با يه تيپ شلخته، با خط بد نوشتم، زندگي بي تو سخته/
هميشه مست و شيداي تو بودم!خمارارجام چشماي تو بودم! تمام آرزو هاي مني!كاش يكي از آرزوهاي تو بودم؟/
تك درخت خاطراتم بر لب ساحل نشست،گر چه دورم از نگاهت ياد تو در دل نشست؟/
آرزو دارم دلت از غصه ها خالي شود،سهم تو از زندگي يك عمر خوشحالي شود/
من ساده و بيرنگم من عاشق دلتنگم،صد باز بزن قطع كن،من عاشق تك زنگم/
هر نفس دل در شكنج غم سرود مي كند،هايهاي گريه ام آهنگ رودي مي كند، من نمي دانم كه دل مي سوزد از غم يا جگر،آتش افتاده است در جايي و دودي مي كند/ صادق پور
آن سوي دل تنگي ها هميشه:خدايي :هست كه داشتن جبران همه نداشتن هاست وقتي دلم برات تنگ ميشه يه ستاره از آسمون مي افته اگه آسمون بي ستاره شد تقصير خودته/
در گوچه هاي عشق دنبال تو ميكشتم،حقيقتش شب بود ترسيدم بر گشتم/
تقديم به آنانكه خانه اش قلبم-دوري اش غم فراموش اش مرگم است/
دلم را عاشقانه به تو شپردم تا باور كني ،كسي را جزء تو ندارم تو تنها پناه من در روزهاي بي كسي هستي وقلب حقيرم تا ابد دوستت دارد/
كاش دوستي هايمون مثل رابطه دست و چشم بود،وقتي دست زخم ميشه چشم گريه ميكنه و وقتي چشم گريه مي كنه دست اشكشو پاك ميكنه/
اين كلبه چون آتشكده زندان من است، بير چند كه تنها غربيم اينجا، از عشق تو صد ها خاطره مهمان من است/
خدا يا تا به كي هجران مهدي،به دستم حسرت دامان مهدي،الهي سر بلا از حفرش دور،الهي من بلا گردان مهدي/
يوسف از جرم زليخا گر به زندان مي رود،يوسف زهرا ببين از جرم ما حبس ابد گرديده است،يعقوب ترين چشم جهان قسمت باد،چون يوسف گمگشته ما يوسف زهراست،يا اباصالح ادركني/
مي دونستي اشك گاهي ازلبخند با ارزش تره؟چون لبخند رو به هر كسي مي توني هديه كني اما اشك رو فقطبراي كسي ميريزي كه نمي خواي از دستش بدي!/
هر كجا سلطان بود،دورش سپاه و لشكر است،پس چرا سلطان خوبان بي سپاه ولشكر است،با خبر باشيد اي چشم اتنظاران ظهوره بهترين سلطان عالم از همه تنهاتر است/
اللهم عجل لوليك الفرج،براي تعجيل در فرجش در اين لحظات عزيز صلوات/
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله :سه چيز از درهاي نيكو كاري است:سخاوتمندي دل،گفتار نيكووشكيبايي در برابر آزارواذيت/
نمي دانم پس از مرگم كه ايد بر مزار من كه بنشيند به سوگ من سياه چشمي سياه بر تن كند يا نه ، ترا سوگند به جان دلبرت سوگند مرا هم ياد كن آن كه من در زير خاك سرد تنهايم.......!
وقتي از غربت ايام دلم ميگيرد/مرغ اميد من از شدت غم ميميرد...دل به روياي خوش خاطره ها ميبندم/بازم هم خاطره ها دست مرا ميگيرد.
خدا يا چرا ما انسانها نميتوانيم صبور باشيم،
كاش انسان ميتونست هميشه بخندد، حيف به فكري كه انسان داردولي زندگي طبق آن جلو نمي رود.
كاش در اين رمضان لايق ديدار شوم /سحري با نظر لطف تو بيدار شوم/كاش منت بگذاري به سرم مهدي جان /تا كه همسفره تو لحظه افطار شوم/
دل من غمگين است غصه ام سنگنين است گر چه بي نفسم من زندگي شيرين است مثل ميل گل در من نيست بال من خونين است اشك غم بايد ريخت رسم دنيا اين است/
روزی که مرا بر گل رویت نظر افتاد - احساس نمودم که دلم در خطر افتاد-
تا چشم من افتاد به گلبرگ جمالت - زیبایی گل های بهار از نظر افتاد/
به لب های تو می سازم کلامی ، سرود آشنایی یا سلامی ندارم جز غم عشق تو در سر ، ولی افسوس که از من جدایی/
خران بنشست و گل با بادها رفت ، چه آسان می شود از یادها رفت/
گاهی خیال میکنم از من بریده ای - بهتر از من برای دلت برگزیده ای -از من عبور می کنی و دم نمیزنی - تنها دلم خوش است که شاید ندیده ای/
سرخی چشم کبوتر هیچ دانی چیست !؟ نامه ام میبرد و بر درد دلم خون میگریست/
اگر اشكهايم كل زندگيت را آبياري كند هميشه خواهمگريست تا تو زنده باشي/
ساحل دلت را به خدا بسپار،خودش قشنگترين قايق را برايت مي فرستند/
ياران شفيق ما،هرگز نرود از ياد،گربرده شوند از ياد مردي برود بر باد/
سه تا گل هستن كه خيلي با ارزش اند،گل زر سرخ كه مظهر عشقه،گل شقايق كه دلم مثل دلش خونه،گلي كه داره اين پيامك رو مي خونه/
خلقت از روز ازل مديون عطر ياس بود،حضرت حيدر به نام فاطمه حساس بود،اي كه بستي گوچه را بر فاطمه گردنت را مي شكست آنجا اگر عباس بود/
فاصله ها،از نفرت تا علاقه،يك محبت از دشمني تا دوستي،يك لبخند از جدايي تا پيوند،يك قدم از دوري تا صميمييت،يك پيامك براي دوستي/اگر تو با من باشي،چراغ خونه ام باشي اونقدر روشن و خاموشت مي كنم تا بسوزي!/
آمدو بر صفحه هاي قلبم نوشت ترديد ورفت،نسخه اي از جنس دلتنگي شب پيچيد و رفت/
حسين سرور عشقه،ابوالفضل ساقي عشقه،سجاد دواي عشقه،زينب شاهد عشقه/
خدايا دستانم خالي و دلم غرق در آرزو هاست/
گل من خبر نداري،دل گلدونت ميگيره،گل من نگو شكستي،گلدونت برات ميميره/
خودم:تنها/دلم غمكين/كوله بارم:حسرت/گناهم:عشق/عشقم:تو/اميدم:ديدارت/
رو سنگ قبرم ببويس،اينجا مجال گريه نيست،هر كي مي خواست گريه كنه،بهش بگواون ديگه نيست/
از ياد تو بودندل برايم عادتي ساخت،كه هرگز بي تو بودن را باور ندارم/
اگه مثل اشك توچشمام بودي،واسه مودنت تا آخر عمرم گريه نمي كردم/
ده درصد دل تنگه،20درصد يادتم30درصدميخامت40درصدبيقرام50درصددل نگرانم60درصدحواسم بهته70نوكرتم90درصد دوستت دارم 100درصد/
اي كه از تازگي زخم دلم تازه تري،يعني غصه دل تنگي من با خبري،مثل مهتاب كه خاطر شب مي گذرد،هر شب آهسته از آفاق دلم مي گدري/
زنده باد آنكس كه گاهي يادي از ما مي كنه ،از خجالت ما غريبان را غرق دريا مي كند،حال ما ميپرسد و از مهرباني هاي خود،اين دل رنجيده ما را عطر باران مي كند/
رقيق من سنگ صبورم غمهايم،به ديدنم بيا كه خيلي تنهايم هيچ كسي نمي فهمه چه حالي دارم،چه دنياي روبه زدايي دارم،
مجنون و دلدار از ليلي ها،خيلي دلم گرفته از خيلي ها/
اسمت رو روي كوه نوشتم خواب شد كوه،روي شمع نوشتم آب شد شمعةروي قلبم نوشتم قلبم شكست.. جمع كن خودت رو با اين اسمت...ديوار با اين همه كه بهش پشت كسي رو خالي نمي كند.پس ديوارتم..مي داني چرا رنگ غروب قرمزه.چون برادري مارا كه ميبيند،آتيش ميگيرد/
از مرگم نمي ترسم اگر دنيابر سرم ريزد.ازاين ترسم كه بعداز من گلم پژمرده گردد؟/
چون كس با زبان دلم آشنا نيست،چه بهتر كه خاموش باشم چون ياري مرا نيست همدرد،چه بهتر كه از ياد ياران فراموش باشم/
قلبم سر شار از تمنا بود قلب سرشار از نياز.../
دستايمان دور از هم چيزي كم داشت،اما چيزي كه زياد بود سكوت مرگبار عشقمان بود،بازهم نگفتي و نگفتيم...هيچ نگفتيم/
چترم باز باشه يا بسته فرقي نمي كنه،بي تو آسمون دلم هميشه ابريه.../
گريه هامو نديدي...هر چي گفتم نشنيدي من كدوم عهد و شكستم... كه تو smsنميدي؟/
من در اين شهرغريبم و در اين خاك فقير به كمند تو گرفتار و به دام تو اسير آتش عشق چنان در دلم اندوخته بود. ديده گر آب نمي ريخت جگر سوخته بود..../
قلبم محكوم شد به شكستن....غرورم محكوم شد به شكستن...احساسم محكوم شد به بازيگرفتن...چشمانم محكوم شدند به باريدن...اما عشقت محكوم شد كه بماند در تكه تكه قلبم و قطره قطره اي جونم...هر گاه دلت هوايم را كرد به آسمان نبگر و ستارگان را ببيني كه هم چون دل من در هوايت ميتپه.../
منفي ترين كلمه عشق جذاب ترين كلمه آشنايي پاكترين كلمه وجدان تلخترين كلمه جدايي زشت ترين كلمه خيانت سخت ترين كلمه تنهايي بد ترينكلمه بي وفيي.../
اگر باهات نيستم برات كه هستم،
اگه چشمانت نيستم نگاهت كه هستم،اگه حرفات نيستم صدات كه هستم، اگه خودم نسيتم فدات هستم/
يك سال ديدنت هست لحظه اي،يك لحظه ندينت هست سالي/
چه دردیست در میان جمع بودن ولی در گوشه ای تنها نشستن: می روم کز خویشتن بیرون شوم / در پی لیلا رخی مجنون شوم
: کاش میشد همچو آواز خوش یک دوره گرد ، زندگی را بار دیگر دوره کرد
: روزم خوش است چراکه برای تو میخوانم ، شبم خوش است چراکه برای من میخوانی روزگارم خوش نیست چراکه با هم نمیخوانیم
: بی تو گلشن چو زندونه به چشمم ، گلستون آذر ستونه به چشمم بی تو آرام و عمر زندگانی ، همه خواب پریشونه به چشمم: هم ترانه یاد من باش ، بی بهانه یاد من باش وقت بیداری مهتاب عاشقانه یاد من باش
: ای کاش تنهایی من گل سرخی بود که هنگام دیدار به تو می بخشیدم
: راه دوست داشتن هر چیز درک این واقعیت است که امکان دارد از دست برود
: عشق بازیست نه بازی که مرا مات کنی ، نازنینا دل من صفحه ی شطرنج که نیست
: ميکشيم، تلويزيون و کامپيوتر و يخچال و ماشين لباسشوييمان هم که کرهاي است، جومونگ و يانگوم را هم که بيشتر از رستم و رودابه ميشناسيم؛ بياييد اين تيم کره جنوبي را هم بعنوان تيم ملي بپذيريم! باشد که از جام جهاني بيشتر لذت ببريم
: به خدا خسته از آن زخم زبانت شده ام بی خیال تو و ابروی کمانت شده ام اشکم از دیده فرو ریخت و رسوایم کرد حرف آخر
: کاش میشد همچو آواز خوش یک دوره گرد ، زندگی را بار دیگر دوره کرد
: روزم خوش است چراکه برای تو میخوانم ، شبم خوش است چراکه برای من میخوانی روزگارم خوش نیست چراکه با هم نمیخوانیم
: بی تو گلشن چو زندونه به چشمم ، گلستون آذر ستونه به چشمم بی تو آرام و عمر زندگانی ، همه خواب پریشونه به چشمم: هم ترانه یاد من باش ، بی بهانه یاد من باش وقت بیداری مهتاب عاشقانه یاد من باش
: ای کاش تنهایی من گل سرخی بود که هنگام دیدار به تو می بخشیدم
: راه دوست داشتن هر چیز درک این واقعیت است که امکان دارد از دست برود
: عشق بازیست نه بازی که مرا مات کنی ، نازنینا دل من صفحه ی شطرنج که نیست
: ميکشيم، تلويزيون و کامپيوتر و يخچال و ماشين لباسشوييمان هم که کرهاي است، جومونگ و يانگوم را هم که بيشتر از رستم و رودابه ميشناسيم؛ بياييد اين تيم کره جنوبي را هم بعنوان تيم ملي بپذيريم! باشد که از جام جهاني بيشتر لذت ببريم
: به خدا خسته از آن زخم زبانت شده ام بی خیال تو و ابروی کمانت شده ام اشکم از دیده فرو ریخت و رسوایم کرد حرف آخر
...تو کجایی؟نگرانت شده ام:
روي ماه دستمال نمدار مي کشم نوک قاشق، آسمونو مي چشم مي پاشم ستاره ها رو سر رات که بياي قدم بذاري رو چشم يه حساب تازه اي باز مي کنم شکل ماهتو پس انداز مي کنم:
شیرین تر از عسل هم میتوان آفرید اما به شرط آنکه من آن زنبور سرباز دل باخته باشم و تو آن تنها گلی که نصیب من شده است . . .
: من به جرم باوفایی این چنین تنهاشدم، چون ندارم همدمی بازیچه دلها شدم.: اي كه ازتازگي زخم دلم تازه تري،يعني ازقصه دلتنگي من باخبري،مثل مهتاب كه ازخاطرشب ميگذردهرشب آهسته ازآفاق دلم ميگذري
روي ماه دستمال نمدار مي کشم نوک قاشق، آسمونو مي چشم مي پاشم ستاره ها رو سر رات که بياي قدم بذاري رو چشم يه حساب تازه اي باز مي کنم شکل ماهتو پس انداز مي کنم:
شیرین تر از عسل هم میتوان آفرید اما به شرط آنکه من آن زنبور سرباز دل باخته باشم و تو آن تنها گلی که نصیب من شده است . . .
: من به جرم باوفایی این چنین تنهاشدم، چون ندارم همدمی بازیچه دلها شدم.: اي كه ازتازگي زخم دلم تازه تري،يعني ازقصه دلتنگي من باخبري،مثل مهتاب كه ازخاطرشب ميگذردهرشب آهسته ازآفاق دلم ميگذري
دریافت همین آهنگ
نظرات شما عزیزان:
![]() نویسنده : بالع مایان
![]() |